فارسی‬

درگیری شاعران اسرائیلی

هنگامی که وارد دنیای شعر شدم دست چپ و راست خودم را نمی شناختم. انقلاب اجتماعی که در تابستان گذشته در اسرائیل رخ داد، باعث بیدار شدن من و شاعران دیگر از خواب زمستانی شد. این بیداری شاعرانه علائم و نشانه های خاص خودش را دارد که می توان آنها را تشخیص داد. زنان و مردان شاغلی که برای احقاق حقوق خودشان به مبارزه پرداختند، احساس کردند که به صورتی متشابه احترامشان را به روش های مختلف پایمال کرده اند.

اکثر ناشران با چاپ کتاب اول من "انقباض زخم ها" مخالفت کردند. ولی انتشارات گوانیم حاضر به چاپ آن در مقابل ده هزار شکل شد. این مبلغ را با گرفتن وام از دوست خوبم و خواهرم پرداختم. بعدا صندوق ربینوویچ درحمایت از شعر و هنر به این کتاب جوائزی را اهدا کرده و هزینه چاپ آن را پرداخت کردند (بعلاوه درآمدهای ناشی از فروش). بله، شاعران نیاز به حمایت دارند. شاعری مانند نویسندگی جنبه خود کفائی اقتصادی ندارد.

مثل دافنی لیف که ناگهان متوجه شد خانه ای برای زندگی ندارد، ما هم دریافتیم که هیچ پشتوانه ای نداریم. به این دلیل شروع به فرستادن ایمیل بین خودمان کردیم و در قهوه خانه شاهزاده کوچک در تل آویو برای اولین بار با همدیگر ملاقات کردیم.

سینما با تصویب قانونی در کنست در حمایت از آن، نجات پیدا کرد. ما هم البته می خواهیم قانونی در حمایت از شاعران به تصویب برسانیم. امروز شاعران بسیار پیشروتر از نویسندگان بوده و به مردم نزدیک تر هستند، زیرا طی چندین سال گذشته شعر موقعیتی فرعی را در مقابل نویسندگی در فرهنگ ما پیدا کرده است.

با پیشرفت من در شاعری، ده ها شعر در روزنامه ها، وب سایت ها و مجلات منتشر کردم. ولی در اکثر موارد پولی برای اشعارم نگرفتم. در سالیان گذشته که کشور اسرائیل به شاعران خودش افتخار می کرد، ستون مشخصی را در روزنامه ها برای آنها اختصاص داده بود و بخش های ادبی در ازای هر شعری مبلغی را به شاعران پرداخت می کردند. ما قصد تغییردادن وضعیت فعلی را داریم و این کار را با مبارزات عمومی، اجلاس ها، گردهمائی تبلیغاتی و مهمتر از همه به واسطه گروهی که برپا کرده ایم، به انجام می رسانیم.

سه سال پیش گروه شعری چریک های فرهنگی را برپا کردیم. جالب این است که این گروه به مبارزات اجتماعی مختلف در خارج از تل آویو کمک می کرد. پس از بستن کارخانه پولگت در کریت گت در کنار کارگران آنجا ایستادیم، به همراه اتحادیه کارگری آکرشتین در یروحام به تظاهرات پرداختیم. یک اعتراض شاعرانه را در مقابل خانه مدیر دانشگاه آزاد در کفار سابا به راه انداختیم وعلی رغم اینکه پلیس آمدن ما را به آنجا ممنوع کرده بود، ممنوعیت پلیس را نادیده گرفته و به قرائت در پیاده روهای شهر پرداختیم.

با صدای بلند شعرهائی اجتماعی را در حمایت از استادان دانشگاه خواندیم، در چادرهای روتچیلد، لوینسکی، اورشلیم، حیفا و نقاط دیگر حضور پیدا کردیم. ولی فقط درخواست حقوق خودمان را فراموش کردیم. از قرار معلوم در هر مبارزه ای لحظه ای برای شروع و احتراق وجود دارد. زمان آن رسیده است که اتحادیه شعر و شعرا را پایه گذاری بکنیم.

 http://www.tehtel.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-171,1318-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84%DB%8C.aspx

כתיבת תגובה